دخترم ثمره زندگی زیبایمان

از همان ابتدای بودنت

    مینویسم برایت از خاطرات انتظاری شیرین برای داشتنت،برای بغل گرفتنت،برای بوییدن و بوسیدنت. مینویسم از همان ابتدای بودنت،از همان لحظات زیبایی که برایم نشانه ای شدند تا بدانم بخشی از وجودم شدی. مینویسم برای دخترم! برای ثمره زندگی زیبایمان.   94/7/23 ساعت 8 صبح با صدای هشدار موبایلم از خواب بیدار شدم.بابایی هنوز خواب بود.اونقدر چشم انتظاراومدنت بودم که چند روزی قبل از موعد معمول میخواستم از داشتنت مطمئن بشم.هیچوقت فکرنمیکردم یک خط خیلی خیلی کمرنگ روی نوار بی بی چک بتونه اینقدر امیدوارکننده باشه! ازشدت خوشحالی ازدستشویی پریدم بیرون و بابایی رو بغل کردم و بلند داد زدم مامان شدم! بابا...
12 بهمن 1394
1